معنی آلم جار - جستجوی لغت در جدول جو

آلم جار

به همین ترتیب، همچنین

(لَ لَ)

دهی جزء دهستان سمام بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در چهارهزارگزی جنوب امام. کوهستانی و سردسیر و دارای 120 تن سکنه. آب آن از چشمه سار. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)

لغت نامه دهخدا

بله جار

(بَ لِ)

دهی از دهستان یرده، بخش مرکزی شهرستان سقز. سکنۀ آن 260 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات، حبوب و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)

لغت نامه دهخدا

الم زار

(اَ لُ)

زمینی که ته کلش هنوز در آن بر جای مانده باشد. آلم زار. (یادداشت مؤلف)

لغت نامه دهخدا

آدم وار

(دَ)

در تداول عامه بجای آدمی وار

لغت نامه دهخدا

کلم زار

(کَ لَ)

مزرعۀ کلم. جایی که در آن کلم کاشته باشند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)

لغت نامه دهخدا

کله جار

(کُ لِهْ)

کلجر. دهی از دهستان یامچی است که در بخش مرکزی شهرستان مرند واقع است و 480 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)

لغت نامه دهخدا

گله جار

(گُ لَ / لِ)

دهی است از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 32000گزی جنوب خاوری کرمانشاه، کنار رود خانه قره سو و دامنۀ کناررودواقع شده است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 100 تن است. آب آنجا از آب درۀ محلی و قره سو تأمین میشود. محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)

لغت نامه دهخدا